توضیحات
گاهی زندگی عجیب سخت میشود! زمان میگذرد ولی او در زمان زندگی نکرده! پیرمردیست با هزار قصهی ناتمام و هزار مشکل حل نشده؛ متارکه کرده و از سوی دو دخترش طرد شده! سرپناهش چادریست روبروی بیمارستان! زخمهای کهنهاش عود کردند و پای مجروحش در حد فلج بودن دچار مشکل است! مشکل مثانه هم مزید بر تمام این دردهاست.
برای ورق زدن قسمتی از داستان زندگی پیرمرد قصهمان به یاری دستان سبز شما نیازمندیم تا کمک هزینه ترخیص او به علت آسیب پا، تامین شود.
در صورتی که متمایل به حمایت و یا اطلاع از موارد مشابه معرفی شده هستید به کانال گلریزان خیریه التیام بپیوندید.
دیدگاه ها
هیچ دیدگاهی برای این حمایت نوشته نشده است.